عقاید طالبان
مقدمه
در پاییز سال 1373 بود که گروهی بنام طالبان از مرز سپین بولدک وارد خاک افغانستان شد و با پیشروی سریع وارد شهر مهم و استراتژيك قندهار، موطن سلاطين 250 ساله افغانستان شد. این حركت آنها، ناظران و تحليلگران داخلى و خارجى راسخت دچار شگفتى ساخت.
با وجود اینکه بیش از یک دهه از بوجود آمدن طالبان می گذرد هنوز صاحب نظران نتوانسته اند بطور کامل نقاب از چهره ضد بشری طالبان بردارد وآنهارا به مردم معرفی نمایند. متأسفانه تعدادی از برادران پشتون، طالبان را منجی مردم افغانستان می دانند و چشم به مو هبت های الهی از دستان طالب دوخته اندوآنها را نماینده شریعت محمدی(ص) می دانند و به قوانین آنها با دید قانون ناب اسلامی می نگرند؛ غافل از این که این کور دلان دشمن انسانی است که خداوند اورا بیش از هفتاد پدر دوست دارد1.
ما در این چند صفحه سعی نموده ایم تا عقاید طالبان را بطور فشرده بررسی نماییم، تا شاید گوشه از دین خودرا در مقابل
شهدای که بدست طالبان به شهادت رسیده اند، ادا نماییم.
ما در ابتدا مراکز تربیت ، رشد و وابستگی های طالبان واعتقادات آنها را بیان نموده ودر آخر عوامل پیدایش آنها را بررسی می نماییم.
فصل اول:مراکز پرورش طالب
اکثر طالبان در مدارس پاکستان و یا در مدارس وابسته به آنها آموزش دیده اند مدارسو علماى دينى اهل سنت در پاکستان، از لحاظ گرايشهاى كلامى و فقهى به دو گروهعمده و مهم تقسيم مىشوند:
1) ديوبندى
ديوبنديها از نظر اعتقادى،(در چارچوب فقه حنفى) شباهت كلى بهوهابيت پيدا كردهاند. آنها مانند وهابيت، در برابر سايرفرقههاى اسلامى، حساسيت زيادى نشان داده و از توحيد و شرك تفسير ويژهاى ارائه مىدهند.
مكتب ديوبندى در پاكستان كنونى، نماينده دين رسمى بهشمار مىآيد و داراى اكثريت در ميان مسلمانان اهل سنت است
عمدهترين گروههاى وابسته به مكتب ديوبندىدر پاكستان ; عبارتند از: جمعية العلماى اسلام، سپاهصحابه و جمعيت اهل حديث. اين سه جناح، متعلق به مكتبديوبندى و داراى عقايد مشابه و شعارهاى يكسان و حاميان خارجىواحدى هستند. تنها تفاوت اين سه جناح در اين است كهجمعية العلماى اسلام به رهبرى فضل الرحمان و سميع الحق، بهصورت يك حزب سياسى وارد صحنه سياسى كشور گرديدهاست; در صورتىكه سپاه صحابه و اهل حديث به ترتيب به فعاليتهاىنظامى و فرهنگى روآوردهاند. هماهنگى داخلى اين سه گروه درمبارزه عليه مخالفانشان بسيار قابل توجه مىباشد. جنبش طالبانافغانستان با هر سه گروه نامبرده ارتباط تنگاتنگى دارد و ازحمايتهاى معنوى و مادى و حتى انسانى همه آنها در اين چند سالبرخوردار بوده است. در عين حال، اين ارتباط با جمعية العلماىاسلام به دليل عوامل فرهنگى، زبانى و نژادى و نيز تجربهسياسى در عمل بيش از دو گروه ديگر بوده و هست. مولانا فضلالرحمان و سميعالحق، هر دو پشتونتبار بوده و در ايالتهاىبلوچستان و سرحد كه موطن اصلى پشتونهاى پاكستان به شمارمىآيد، داراى نفوذ فوق العادهاى هستند.
توضیحا" لازم به ذکر است که مدرسه دیوبند توسط مولوی محمد قاسم نانوتوى، از پیروان شاه ولىالله،شاه اسماعيل در سال 1284 ه (1867م) در ايالتاتارپراديش هند بنيانگذارى شد. مدرسه ديوبندى به تدريجتبديل به يك مكتب فكرى ويژهاى گشت كه تا امروز، به افرادتحصيل كرده در آنجا و يا وابسته به طرز تفكر آن عنوانديوبندى اطلاق مىشود. بنيانگذاران اين مدرسه، حنفيانىسختگير و دقيق بودند و در مبادى تعليم و جزمانديشى، برعقايد و مذاهب كلامى اشعريه و ماتريديه مشى مىكردند.پس از تجزيه هند و به وجود آمدن پاكستان، شاخهانشعابى آن، تحت عنوان جمعية العلماى اسلام، فعاليتهاى خودرا در پاكستان فعلى ادامه داد. جمعية العلماى اسلام بهرهبرى مؤسس جديد خود، مولانا بشير احمد عثمانى به حزب سياسىمذهبى ديوبندىها تبديل شد. اين حزب، امروز به دو گروه اكثريتو اقليت تقسيم گرديده است. رهبرى جناح اكثريت را مولانا فضلالرحمان و رهبرى جناح اقليت را مولانا سميع الحق به عهده دارد.اين دو رهبر، هر دو متعلق به گروه قومى پشتون هستند و از لحاظ فكرى، طرفداران سرسخت قرآن و سنت و سيره خلفا و صحابه و معتقد به نظريات علماى سلف و مخالف با اجتهاد و تجدد به شمارمىروند. روابط اين دو رهبرپشتون تبار ديوبندى با گروهطالبان بسيار عميق و ريشه دار است.
2) بريلوى
بريلويها حالت انعطاف پذيرى بيشترى داشته و از توحيد و شرك هيچ گاه تفسير سخت گيرانه و مغاير با مشهور ارائه نمىدهند. بريلويها تا حدودى، گرايشهاىصوفيانه دارند. و در اعتقاد به اولياء الله نزديك به كلام شيعى مىانديشند. مؤسس مكتب بريلوى، شخصى به نام احمد رضاخانبريلوى (1856 - 1921) بود. مكتب بريلوى در واكنش نسبتبهجنبش محمد بن عبدالوهاب و در مخالفت با عقايد دينى شاه ولىالله،شاه اسماعيل و علماى ديوبندى پديدار شد.
نماينده سياسى اين مكتب در پاكستان، گروه جمعية العلماى پاكستان به رهبرى مولانا شاه احمد نورانى و عبدالستار نيازى مى باشد.
فصل دوم: اصول اندیشه های سیاسی دیو بندی (طالبان)
1) مهمترين اصل در انديشهسياسى ديوبندى و ساير گروههاى بنياد گراى افراطى از جملهطالبان، احياى اصل خلافت در نظام سياسى اسلام است. شاه ولىالله هندى سر سلسله نهضت بيدارى اسلامى در شبه قاره كه مكتب بنيادگراى ديوبندى نيز متاثر از افكار اوست، احياى خلافت اسلامى راركن اساسى در اسلامى شدن جامعه دانسته است.
شاه ولىالله مانند اكثر دانشمندان اهل سنت، شيوه ايجاد خلافت اسلامى را در چهارمورد خلاصه مىكند: بيعت اهل حل و عقد، شورا، نصب و غلبه.جالب اينجاست كه شاه ولىالله يكى از ويژگيهاى خليفه راشرافت نسبى و قومى دانسته كه اين امر با تفكر امروزىطالبان كه خود را منتسب به يك گروه قومى برتر (پشتون) مىداند،كاملا سازگارى دارد. طالبان با توسل به اين ويژگى خليفه، نه تنها حق خلافت را شايسته انحصارى مردم پشتون مىداند كه از ميانپشتونها نيز تنها قوم درانى را قوم برگزيده اين مقامقلمداد مىنمايد.
در تئورى خلافت و امارت آن طورى كهطالبان آن را مىخواهد، مردم و احزاب جايگاهى ندارند. تعدادىاز سران قبايل و نخبگان دينى تحت عنوان اهل حل و عقد گرد همآمده و فردى را براى اين پست نامزد مىنمايند و آنگاه تماماختيارات كشور به شخص خليفه يا امير المؤمنين منتقل خواهد شد.طالبان در زمان حکومت خود به وضوح اعلام كرده بود كه در افغانستان انتخابات برگزار نخواهد شد; چون انتخابات يك تقليد غير اسلامى است.
2) نفى مطلق مدنيت غربى
گروههاى ديگر اسلامى مانند اخوانيها با ديد نقادانه بهتمدن غربى نگريسته و ضمن رد جنبههاى منفى آن، از پذيرشجنبههاى مثبت آن استقبال مىنمايند; در صورتى كه طالبان و مكتب ديوبندى و وهابى در اوايل كار با هر نوع دستاورد تمدن غربى بهمخالفتبرخاسته و سپس به تدريج به سوى محافظه كارى تمايل پيدامىكنند. مخالفت عصبآميزطالبان با تلويزيون، وسايل تصويربردارى، لباس فرنگى، سينما وامثال آن، نشانه آشكارى بر روحيه ستيزهجويى آنان با مظاهرتمدن غربى است; چون تلويزيون و سينما در نزد طالبان ازابزار شيطانى به حساب آمده و در رديف آلات لهو و لعب كه مشروعيتى در دين ندارد، قرار مىگيرد. وزير امر به معروف و نهىاز منكر طالبان در باره اقداماتش درخصوص جمعآورى دستگاههاى تلويزيون از شهر كابل گفت بود: ظرف دوروز گذشته، از فروشگاههاى نقاط مختلف شهر بيش از يكصد دستگاه تلويزيون مصادره شده است او گفت بود دستگاههاى مصادره شدهسوزانده و يا منهدم مىشود مخالفت طالبان با ابزار تصويرى تا آنجا شدت و جديتيافته بود كه اميرخان متقى، وزير اطلاعات وفرهنگ طالبان گفته بود: پس از اين، مردم عكسها و آلبومها را درخانههاى خود نگهداری نكنند; زيرا اين مساله با اسلام در تضاد است .
3) تعبد گرايى نسبتبهدستاوردهاى كلامى و فقهى پيشينيان
طالبان، دوران صدر اسلام را دوره طلايى و مصون از هر نوع خطا تلقى نموده و راجع به تفاسير و تاويلهاى دينى اين دوره،اعتقاد کامل دارند. اجتهاد و استنباط تازه، در اين مكتبجايگاهى ندارد و مردم عموما موظف به پيروى از كلمات وگفتار علماى سلف مىباشند. برداشت صرفا تقليدگرايانه اينها از دين، سبب بدبينى و حتى دشمنى آنان با الگوهاى زندگى رايج دردنياى معاصر جهان اسلام گرديده است. تنها الگوى مطلوب در نزدآنها، الگوى زندگى جوامع روستايى قرون اوليه اسلامى مىباشد و رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش شان نسبت به نقش اجتماعى و تربيتى زن در جامعه، ريشه در همينروح سلفىگرى آنها دارد كه با ضروريات زندگى كنونى واسلامی كاملا بيگانه است.
4) تفسير آنان از مفاهيمى مانند توحيد وشرك مغایر با دیگر فرق اسلامی
تفسير آنان از مفاهيمى مانند توحيد وشرك، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم در نزد سايرمكاتب اسلامى است. شاه ولىالله هندى، رهبر فكرى بنياد گرايى افراطى در شبه قاره، دايره توحيد را تا آنجا تنگ مى نمايد كه حتى هر نوع استمساك ظاهرى به وسايل ديگر را كه در راستاىقدرت الهى در نظر گرفته شده باشد، شرك به شمار مىآورد. ازديدگاه اين دانشمند هندى، نذر كردن براى ائمه و سوگند يادنمودن به اسامى آنان و نيز نامگذارى فرزندان به اسامىاى مانندعبدالشمس و غيره، از مصاديق شرك به شمار مىآيد. جلوههاى همين نوع طرز تفكر، در سران طالبان نيز مشهود است.طالبان با تفسير سخت گيرانه از اسلام، زندگى خصوصى و حريم شخصىافراد را تحت نظارت دقيق مامورين خود گرفته بود و از بلندى موىسر تا كوتاهى موى صورت و از حمام عمومى تا تردد زن درمحيط بيرون از منزل، عموما تحت ضوابط و مقررات حكومتى آنها درآمده بود. و همچنين در مساله اعتقاد به توحيد و مبارزه بامظاهر شرك، تا آنجا شدت عمل به خرج داده كه حتى نگهدارى عكسو اسباببازى كودكان در منزل را مغاير با عقايد توحيدى اسلاماعلام كرده است.
5) تکفیر دیگر فرق اسلامی
وهابیت وطالبان، با توسل به حربه تكفير، به مبارزه با تمامى مذاهبو فرق اسلامى غير از خود رفته و به جز خويشتن، ساير گروهها رايكسره بر باطل و حتى كافر مىپندارد. مكتب ديوبندى در پاكستان،جناح فكرى رقيب خود بريلوى را كه حلقه ديگرى از سنيانحنفى مسلك است، كافر قلمداد نموده و مخالفتبا آن را از وظايف شرعى خود مىپنداشت; چنانكه سپاه صحابه در اوان ظهورش،مبارزه با بريلويها و شيعيان را در كنار هم، از اهداف اصلىخود قرار داده بود; اما پس از سياسى شدن گروه مذكور، شيعيانبه عنوان تنها دشمن اصلى براى آنها مطرح گرديد.
(سید علی موسوی)
مقدمه
در پاییز سال 1373 بود که گروهی بنام طالبان از مرز سپین بولدک وارد خاک افغانستان شد و با پیشروی سریع وارد شهر مهم و استراتژيك قندهار، موطن سلاطين 250 ساله افغانستان شد. این حركت آنها، ناظران و تحليلگران داخلى و خارجى راسخت دچار شگفتى ساخت.
با وجود اینکه بیش از یک دهه از بوجود آمدن طالبان می گذرد هنوز صاحب نظران نتوانسته اند بطور کامل نقاب از چهره ضد بشری طالبان بردارد وآنهارا به مردم معرفی نمایند. متأسفانه تعدادی از برادران پشتون، طالبان را منجی مردم افغانستان می دانند و چشم به مو هبت های الهی از دستان طالب دوخته اندوآنها را نماینده شریعت محمدی(ص) می دانند و به قوانین آنها با دید قانون ناب اسلامی می نگرند؛ غافل از این که این کور دلان دشمن انسانی است که خداوند اورا بیش از هفتاد پدر دوست دارد1.
ما در این چند صفحه سعی نموده ایم تا عقاید طالبان را بطور فشرده بررسی نماییم، تا شاید گوشه از دین خودرا در مقابل
شهدای که بدست طالبان به شهادت رسیده اند، ادا نماییم.
ما در ابتدا مراکز تربیت ، رشد و وابستگی های طالبان واعتقادات آنها را بیان نموده ودر آخر عوامل پیدایش آنها را بررسی می نماییم.
فصل اول:مراکز پرورش طالب
اکثر طالبان در مدارس پاکستان و یا در مدارس وابسته به آنها آموزش دیده اند مدارسو علماى دينى اهل سنت در پاکستان، از لحاظ گرايشهاى كلامى و فقهى به دو گروهعمده و مهم تقسيم مىشوند:
1) ديوبندى
ديوبنديها از نظر اعتقادى،(در چارچوب فقه حنفى) شباهت كلى بهوهابيت پيدا كردهاند. آنها مانند وهابيت، در برابر سايرفرقههاى اسلامى، حساسيت زيادى نشان داده و از توحيد و شرك تفسير ويژهاى ارائه مىدهند.
مكتب ديوبندى در پاكستان كنونى، نماينده دين رسمى بهشمار مىآيد و داراى اكثريت در ميان مسلمانان اهل سنت است
عمدهترين گروههاى وابسته به مكتب ديوبندىدر پاكستان ; عبارتند از: جمعية العلماى اسلام، سپاهصحابه و جمعيت اهل حديث. اين سه جناح، متعلق به مكتبديوبندى و داراى عقايد مشابه و شعارهاى يكسان و حاميان خارجىواحدى هستند. تنها تفاوت اين سه جناح در اين است كهجمعية العلماى اسلام به رهبرى فضل الرحمان و سميع الحق، بهصورت يك حزب سياسى وارد صحنه سياسى كشور گرديدهاست; در صورتىكه سپاه صحابه و اهل حديث به ترتيب به فعاليتهاىنظامى و فرهنگى روآوردهاند. هماهنگى داخلى اين سه گروه درمبارزه عليه مخالفانشان بسيار قابل توجه مىباشد. جنبش طالبانافغانستان با هر سه گروه نامبرده ارتباط تنگاتنگى دارد و ازحمايتهاى معنوى و مادى و حتى انسانى همه آنها در اين چند سالبرخوردار بوده است. در عين حال، اين ارتباط با جمعية العلماىاسلام به دليل عوامل فرهنگى، زبانى و نژادى و نيز تجربهسياسى در عمل بيش از دو گروه ديگر بوده و هست. مولانا فضلالرحمان و سميعالحق، هر دو پشتونتبار بوده و در ايالتهاىبلوچستان و سرحد كه موطن اصلى پشتونهاى پاكستان به شمارمىآيد، داراى نفوذ فوق العادهاى هستند.
توضیحا" لازم به ذکر است که مدرسه دیوبند توسط مولوی محمد قاسم نانوتوى، از پیروان شاه ولىالله،شاه اسماعيل در سال 1284 ه (1867م) در ايالتاتارپراديش هند بنيانگذارى شد. مدرسه ديوبندى به تدريجتبديل به يك مكتب فكرى ويژهاى گشت كه تا امروز، به افرادتحصيل كرده در آنجا و يا وابسته به طرز تفكر آن عنوانديوبندى اطلاق مىشود. بنيانگذاران اين مدرسه، حنفيانىسختگير و دقيق بودند و در مبادى تعليم و جزمانديشى، برعقايد و مذاهب كلامى اشعريه و ماتريديه مشى مىكردند.پس از تجزيه هند و به وجود آمدن پاكستان، شاخهانشعابى آن، تحت عنوان جمعية العلماى اسلام، فعاليتهاى خودرا در پاكستان فعلى ادامه داد. جمعية العلماى اسلام بهرهبرى مؤسس جديد خود، مولانا بشير احمد عثمانى به حزب سياسىمذهبى ديوبندىها تبديل شد. اين حزب، امروز به دو گروه اكثريتو اقليت تقسيم گرديده است. رهبرى جناح اكثريت را مولانا فضلالرحمان و رهبرى جناح اقليت را مولانا سميع الحق به عهده دارد.اين دو رهبر، هر دو متعلق به گروه قومى پشتون هستند و از لحاظ فكرى، طرفداران سرسخت قرآن و سنت و سيره خلفا و صحابه و معتقد به نظريات علماى سلف و مخالف با اجتهاد و تجدد به شمارمىروند. روابط اين دو رهبرپشتون تبار ديوبندى با گروهطالبان بسيار عميق و ريشه دار است.
2) بريلوى
بريلويها حالت انعطاف پذيرى بيشترى داشته و از توحيد و شرك هيچ گاه تفسير سخت گيرانه و مغاير با مشهور ارائه نمىدهند. بريلويها تا حدودى، گرايشهاىصوفيانه دارند. و در اعتقاد به اولياء الله نزديك به كلام شيعى مىانديشند. مؤسس مكتب بريلوى، شخصى به نام احمد رضاخانبريلوى (1856 - 1921) بود. مكتب بريلوى در واكنش نسبتبهجنبش محمد بن عبدالوهاب و در مخالفت با عقايد دينى شاه ولىالله،شاه اسماعيل و علماى ديوبندى پديدار شد.
نماينده سياسى اين مكتب در پاكستان، گروه جمعية العلماى پاكستان به رهبرى مولانا شاه احمد نورانى و عبدالستار نيازى مى باشد.
فصل دوم: اصول اندیشه های سیاسی دیو بندی (طالبان)
1) مهمترين اصل در انديشهسياسى ديوبندى و ساير گروههاى بنياد گراى افراطى از جملهطالبان، احياى اصل خلافت در نظام سياسى اسلام است. شاه ولىالله هندى سر سلسله نهضت بيدارى اسلامى در شبه قاره كه مكتب بنيادگراى ديوبندى نيز متاثر از افكار اوست، احياى خلافت اسلامى راركن اساسى در اسلامى شدن جامعه دانسته است.
شاه ولىالله مانند اكثر دانشمندان اهل سنت، شيوه ايجاد خلافت اسلامى را در چهارمورد خلاصه مىكند: بيعت اهل حل و عقد، شورا، نصب و غلبه.جالب اينجاست كه شاه ولىالله يكى از ويژگيهاى خليفه راشرافت نسبى و قومى دانسته كه اين امر با تفكر امروزىطالبان كه خود را منتسب به يك گروه قومى برتر (پشتون) مىداند،كاملا سازگارى دارد. طالبان با توسل به اين ويژگى خليفه، نه تنها حق خلافت را شايسته انحصارى مردم پشتون مىداند كه از ميانپشتونها نيز تنها قوم درانى را قوم برگزيده اين مقامقلمداد مىنمايد.
در تئورى خلافت و امارت آن طورى كهطالبان آن را مىخواهد، مردم و احزاب جايگاهى ندارند. تعدادىاز سران قبايل و نخبگان دينى تحت عنوان اهل حل و عقد گرد همآمده و فردى را براى اين پست نامزد مىنمايند و آنگاه تماماختيارات كشور به شخص خليفه يا امير المؤمنين منتقل خواهد شد.طالبان در زمان حکومت خود به وضوح اعلام كرده بود كه در افغانستان انتخابات برگزار نخواهد شد; چون انتخابات يك تقليد غير اسلامى است.
2) نفى مطلق مدنيت غربى
گروههاى ديگر اسلامى مانند اخوانيها با ديد نقادانه بهتمدن غربى نگريسته و ضمن رد جنبههاى منفى آن، از پذيرشجنبههاى مثبت آن استقبال مىنمايند; در صورتى كه طالبان و مكتب ديوبندى و وهابى در اوايل كار با هر نوع دستاورد تمدن غربى بهمخالفتبرخاسته و سپس به تدريج به سوى محافظه كارى تمايل پيدامىكنند. مخالفت عصبآميزطالبان با تلويزيون، وسايل تصويربردارى، لباس فرنگى، سينما وامثال آن، نشانه آشكارى بر روحيه ستيزهجويى آنان با مظاهرتمدن غربى است; چون تلويزيون و سينما در نزد طالبان ازابزار شيطانى به حساب آمده و در رديف آلات لهو و لعب كه مشروعيتى در دين ندارد، قرار مىگيرد. وزير امر به معروف و نهىاز منكر طالبان در باره اقداماتش درخصوص جمعآورى دستگاههاى تلويزيون از شهر كابل گفت بود: ظرف دوروز گذشته، از فروشگاههاى نقاط مختلف شهر بيش از يكصد دستگاه تلويزيون مصادره شده است او گفت بود دستگاههاى مصادره شدهسوزانده و يا منهدم مىشود مخالفت طالبان با ابزار تصويرى تا آنجا شدت و جديتيافته بود كه اميرخان متقى، وزير اطلاعات وفرهنگ طالبان گفته بود: پس از اين، مردم عكسها و آلبومها را درخانههاى خود نگهداری نكنند; زيرا اين مساله با اسلام در تضاد است .
3) تعبد گرايى نسبتبهدستاوردهاى كلامى و فقهى پيشينيان
طالبان، دوران صدر اسلام را دوره طلايى و مصون از هر نوع خطا تلقى نموده و راجع به تفاسير و تاويلهاى دينى اين دوره،اعتقاد کامل دارند. اجتهاد و استنباط تازه، در اين مكتبجايگاهى ندارد و مردم عموما موظف به پيروى از كلمات وگفتار علماى سلف مىباشند. برداشت صرفا تقليدگرايانه اينها از دين، سبب بدبينى و حتى دشمنى آنان با الگوهاى زندگى رايج دردنياى معاصر جهان اسلام گرديده است. تنها الگوى مطلوب در نزدآنها، الگوى زندگى جوامع روستايى قرون اوليه اسلامى مىباشد و رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش شان نسبت به نقش اجتماعى و تربيتى زن در جامعه، ريشه در همينروح سلفىگرى آنها دارد كه با ضروريات زندگى كنونى واسلامی كاملا بيگانه است.
4) تفسير آنان از مفاهيمى مانند توحيد وشرك مغایر با دیگر فرق اسلامی
تفسير آنان از مفاهيمى مانند توحيد وشرك، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم در نزد سايرمكاتب اسلامى است. شاه ولىالله هندى، رهبر فكرى بنياد گرايى افراطى در شبه قاره، دايره توحيد را تا آنجا تنگ مى نمايد كه حتى هر نوع استمساك ظاهرى به وسايل ديگر را كه در راستاىقدرت الهى در نظر گرفته شده باشد، شرك به شمار مىآورد. ازديدگاه اين دانشمند هندى، نذر كردن براى ائمه و سوگند يادنمودن به اسامى آنان و نيز نامگذارى فرزندان به اسامىاى مانندعبدالشمس و غيره، از مصاديق شرك به شمار مىآيد. جلوههاى همين نوع طرز تفكر، در سران طالبان نيز مشهود است.طالبان با تفسير سخت گيرانه از اسلام، زندگى خصوصى و حريم شخصىافراد را تحت نظارت دقيق مامورين خود گرفته بود و از بلندى موىسر تا كوتاهى موى صورت و از حمام عمومى تا تردد زن درمحيط بيرون از منزل، عموما تحت ضوابط و مقررات حكومتى آنها درآمده بود. و همچنين در مساله اعتقاد به توحيد و مبارزه بامظاهر شرك، تا آنجا شدت عمل به خرج داده كه حتى نگهدارى عكسو اسباببازى كودكان در منزل را مغاير با عقايد توحيدى اسلاماعلام كرده است.
5) تکفیر دیگر فرق اسلامی
وهابیت وطالبان، با توسل به حربه تكفير، به مبارزه با تمامى مذاهبو فرق اسلامى غير از خود رفته و به جز خويشتن، ساير گروهها رايكسره بر باطل و حتى كافر مىپندارد. مكتب ديوبندى در پاكستان،جناح فكرى رقيب خود بريلوى را كه حلقه ديگرى از سنيانحنفى مسلك است، كافر قلمداد نموده و مخالفتبا آن را از وظايف شرعى خود مىپنداشت; چنانكه سپاه صحابه در اوان ظهورش،مبارزه با بريلويها و شيعيان را در كنار هم، از اهداف اصلىخود قرار داده بود; اما پس از سياسى شدن گروه مذكور، شيعيانبه عنوان تنها دشمن اصلى براى آنها مطرح گرديد.
(سید علی موسوی)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر