صفحات

۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

عقاید طالبان

عقاید طالبان




مقدمه



در پاییز سال 1373 بود که گروهی بنام طالبان از مرز سپین بولدک وارد خاک افغانستان شد و با پیشروی سریع وارد شهر مهم و استراتژيك قندهار، موطن سلاطين 250 ساله افغانستان شد. این حركت آنها، ناظران و تحليلگران داخلى و خارجى راسخت دچار شگفتى ساخت.



با وجود اینکه بیش از یک دهه از بوجود آمدن طالبان می گذرد هنوز صاحب نظران نتوانسته اند بطور کامل نقاب از چهره ضد بشری طالبان بردارد وآنهارا به مردم معرفی نمایند. متأسفانه تعدادی از برادران پشتون، طالبان را منجی مردم افغانستان می دانند و چشم به مو هبت های الهی از دستان طالب دوخته اندوآنها را نماینده شریعت محمدی(ص) می دانند و به قوانین آنها با دید قانون ناب اسلامی می نگرند؛ غافل از این که این کور دلان دشمن انسانی است که خداوند اورا بیش از هفتاد پدر دوست دارد1.



ما در این چند صفحه سعی نموده ایم تا عقاید طالبان را بطور فشرده بررسی نماییم، تا شاید گوشه از دین خودرا در مقابل



شهدای که بدست طالبان به شهادت رسیده اند، ادا نماییم.



ما در ابتدا مراکز تربیت ، رشد و وابستگی های طالبان واعتقادات آنها را بیان نموده ودر آخر عوامل پیدایش آنها را بررسی می نماییم.



فصل اول:مراکز پرورش طالب



اکثر طالبان در مدارس پاکستان و یا در مدارس وابسته به آنها آموزش دیده اند مدارس‏و علماى دينى اهل سنت در پاکستان، از لحاظ گرايشهاى كلامى و فقهى به دو گروه‏عمده و مهم تقسيم مى‏شوند:



1) ديوبندى‏







ديوبنديها از نظر اعتقادى،(در چارچوب فقه حنفى) شباهت كلى به‏وهابيت پيدا كرده‏اند. آنها مانند وهابيت، در برابر سايرفرقه‏هاى اسلامى، حساسيت زيادى نشان داده و از توحيد و شرك‏ تفسير ويژه‏اى ارائه مى‏دهند.



مكتب ديوبندى‏ در پاكستان كنونى، نماينده دين رسمى‏ به‏شمار مى‏آيد و داراى اكثريت در ميان مسلمانان اهل سنت است



عمده‏ترين گروههاى وابسته به مكتب ديوبندى‏در پاكستان ; عبارتند از: جمعية العلماى اسلام‏، سپاه‏صحابه‏ و جمعيت اهل حديث‏. اين سه جناح، متعلق به مكتب‏ديوبندى و داراى عقايد مشابه و شعارهاى يكسان و حاميان خارجى‏واحدى هستند. تنها تفاوت اين سه جناح در اين است كه‏جمعية العلماى اسلام‏ به رهبرى فضل الرحمان و سميع الحق، به‏صورت يك حزب سياسى وارد صحنه سياسى كشور گرديده‏است; در صورتى‏كه سپاه صحابه‏ و اهل حديث‏ به ترتيب به فعاليتهاى‏نظامى و فرهنگى روآورده‏اند. هماهنگى داخلى اين سه گروه درمبارزه عليه مخالفانشان بسيار قابل توجه مى‏باشد. جنبش طالبان‏افغانستان با هر سه گروه نامبرده ارتباط تنگاتنگى دارد و ازحمايتهاى معنوى و مادى و حتى انسانى همه آنها در اين چند سال‏برخوردار بوده است. در عين حال، اين ارتباط با جمعية العلماى‏اسلام‏ به دليل عوامل فرهنگى، زبانى و نژادى و نيز تجربه‏سياسى در عمل بيش از دو گروه ديگر بوده و هست. مولانا فضل‏الرحمان و سميع‏الحق، هر دو پشتون‏تبار بوده و در ايالتهاى‏بلوچستان و سرحد كه موطن اصلى پشتونهاى پاكستان به شمارمى‏آيد، داراى نفوذ فوق العاده‏اى هستند.



توضیحا" لازم به ذکر است که مدرسه دیوبند توسط مولوی محمد قاسم نانوتوى، از پیروان شاه ولى‏الله،شاه اسماعيل در سال 1284 ه (1867م) در ايالت‏اتارپراديش هند بنيانگذارى شد. مدرسه ديوبندى‏ به تدريج‏تبديل به يك مكتب فكرى ويژه‏اى گشت كه تا امروز، به افرادتحصيل كرده در آنجا و يا وابسته به طرز تفكر آن عنوان‏ديوبندى‏ اطلاق مى‏شود. بنيان‏گذاران اين مدرسه، حنفيانى‏سخت‏گير و دقيق بودند و در مبادى تعليم و جزم‏انديشى، برعقايد و مذاهب كلامى اشعريه و ماتريديه مشى مى‏كردند.پس از تجزيه هند و به وجود آمدن پاكستان، شاخه‏انشعابى آن، تحت عنوان جمعية العلماى اسلام، فعاليتهاى خودرا در پاكستان فعلى ادامه داد. جمعية العلماى اسلام‏ به‏رهبرى مؤسس جديد خود، مولانا بشير احمد عثمانى به حزب سياسى‏مذهبى ديوبندى‏ها تبديل شد. اين حزب، امروز به دو گروه اكثريت‏و اقليت تقسيم گرديده است. رهبرى جناح اكثريت را مولانا فضل‏الرحمان و رهبرى جناح اقليت را مولانا سميع الحق به عهده دارد.اين دو رهبر، هر دو متعلق به گروه قومى پشتون هستند و از لحاظ فكرى، طرفداران سرسخت قرآن و سنت و سيره خلفا و صحابه و معتقد به نظريات علماى سلف و مخالف با اجتهاد و تجدد به شمارمى‏روند. روابط اين دو رهبرپشتون تبار ديوبندى‏ با گروه‏طالبان بسيار عميق و ريشه ‏دار است.



‏2) بريلوى







بريلويها حالت انعطاف ‏پذيرى ‏بيشترى داشته و از توحيد و شرك‏ هيچ‏ گاه تفسير سخت ‏گيرانه ‏و مغاير با مشهور ارائه نمى‏دهند. بريلويها تا حدودى، گرايشهاى‏صوفيانه دارند. و در اعتقاد به اولياء الله‏ نزديك به كلام‏ شيعى مى‏انديشند. مؤسس مكتب بريلوى، شخصى به نام احمد رضاخان‏بريلوى (1856 - 1921) بود. مكتب بريلوى در واكنش نسبت‏به‏جنبش محمد بن عبدالوهاب و در مخالفت ‏با عقايد دينى شاه ولى‏الله،شاه اسماعيل و علماى ديوبندى پديدار شد.

نماينده ‏سياسى اين مكتب در پاكستان، گروه جمعية العلماى پاكستان‏ به رهبرى مولانا شاه احمد نورانى و عبدالستار نيازى مى ‏باشد.







فصل دوم: اصول اندیشه های سیاسی دیو بندی (طالبان)



1) مهمترين اصل در انديشه‏سياسى ديوبندى و ساير گروههاى بنياد گراى افراطى از جمله‏طالبان، احياى اصل خلافت در نظام سياسى اسلام است. شاه ولى‏الله‏ هندى سر سلسله نهضت ‏بيدارى اسلامى در شبه قاره كه مكتب بنيادگراى ديوبندى نيز متاثر از افكار اوست، احياى خلافت اسلامى راركن اساسى در اسلامى شدن جامعه دانسته است.



شاه ولى‏الله مانند اكثر دانشمندان اهل سنت، شيوه ايجاد خلافت اسلامى را در چهارمورد خلاصه مى‏كند: بيعت اهل حل و عقد، شورا، نصب و غلبه.جالب اينجاست كه شاه ولى‏الله يكى از ويژگيهاى خليفه راشرافت نسبى و قومى‏ دانسته كه اين امر با تفكر امروزى‏طالبان كه خود را منتسب به يك گروه قومى برتر (پشتون) مى‏داند،كاملا سازگارى دارد. طالبان با توسل به اين ويژگى خليفه، نه ‏تنها حق خلافت را شايسته انحصارى مردم پشتون مى‏داند كه از ميان‏پشتونها نيز تنها قوم درانى‏ را قوم برگزيده اين مقام‏قلمداد مى‏نمايد.



در تئورى خلافت و امارت‏ آن طورى كه‏طالبان آن را مى‏خواهد، مردم و احزاب جايگاهى ندارند. تعدادى‏از سران قبايل و نخبگان دينى تحت عنوان اهل حل و عقد گرد هم‏آمده و فردى را براى اين پست نامزد مى‏نمايند و آنگاه تمام‏اختيارات كشور به شخص خليفه يا امير المؤمنين منتقل خواهد شد.طالبان در زمان حکومت خود به وضوح اعلام كرده بود كه در افغانستان انتخابات‏ برگزار نخواهد شد; چون انتخابات يك تقليد غير اسلامى است.



2) نفى مطلق مدنيت غربى



گروههاى ديگر اسلامى مانند اخوانيها با ديد نقادانه به‏تمدن غربى نگريسته و ضمن رد جنبه‏هاى منفى آن، از پذيرش‏جنبه‏هاى مثبت آن استقبال مى‏نمايند; در صورتى كه طالبان و مكتب ‏ديوبندى و وهابى در اوايل كار با هر نوع دستاورد تمدن غربى به‏مخالفت‏برخاسته و سپس به تدريج‏ به سوى محافظه كارى تمايل پيدامى‏كنند. مخالفت عصب‏آميزطالبان با تلويزيون، وسايل تصويربردارى، لباس فرنگى، سينما وامثال آن، نشانه آشكارى بر روحيه ستيزه‏جويى آنان با مظاهرتمدن غربى است; چون تلويزيون و سينما در نزد طالبان ازابزار شيطانى‏ به حساب آمده و در رديف آلات لهو و لعب كه ‏مشروعيتى در دين ندارد، قرار مى‏گيرد. وزير امر به معروف و نهى‏از منكر طالبان در باره اقداماتش درخصوص جمع‏آورى دستگاههاى تلويزيون از شهر كابل گفت بود: ظرف دوروز گذشته، از فروشگاههاى نقاط مختلف شهر بيش از يكصد دستگاه ‏تلويزيون مصادره شده است‏ او گفت بود دستگاههاى مصادره شده‏سوزانده و يا منهدم مى‏شود مخالفت طالبان با ابزار تصويرى‏ تا آنجا شدت و جديت‏يافته بود كه اميرخان متقى، وزير اطلاعات وفرهنگ طالبان گفته بود: پس از اين، مردم عكسها و آلبومها را درخانه‏هاى خود نگهداری نكنند; زيرا اين مساله با اسلام در تضاد است‏ .



3) تعبد گرايى نسبت‏به‏دستاوردهاى كلامى و فقهى پيشينيان



طالبان، دوران صدر اسلام را دوره طلايى و مصون از هر نوع خطا تلقى نموده و راجع به تفاسير و تاويلهاى دينى اين دوره،اعتقاد کامل دارند. اجتهاد و استنباط تازه، در اين مكتب‏جايگاهى ندارد و مردم عموما موظف به پيروى از كلمات وگفتار علماى سلف مى‏باشند. برداشت صرفا تقليدگرايانه اينها از دين، سبب بدبينى و حتى دشمنى آنان با الگوهاى زندگى رايج دردنياى معاصر جهان اسلام گرديده است. تنها الگوى مطلوب در نزدآنها، الگوى زندگى جوامع روستايى قرون اوليه ‏اسلامى مى‏باشد و رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‏ شان‏ نسبت ‏به نقش اجتماعى و تربيتى زن در جامعه، ريشه در همين‏روح سلفى‏گرى آنها دارد كه با ضروريات زندگى كنونى واسلامی كاملا بيگانه است.



4) تفسير آنان از مفاهيمى مانند توحيد وشرك‏ مغایر با دیگر فرق اسلامی



تفسير آنان از مفاهيمى مانند توحيد وشرك، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم در نزد سايرمكاتب اسلامى است. شاه ولى‏الله هندى، رهبر فكرى بنياد گرايى ‏افراطى در شبه قاره، دايره توحيد را تا آنجا تنگ مى ‏نمايد كه حتى هر نوع استمساك ظاهرى به وسايل ديگر را كه در راستاى‏قدرت الهى در نظر گرفته شده باشد، شرك به شمار مى‏آورد. ازديدگاه اين دانشمند هندى، نذر كردن براى ائمه و سوگند يادنمودن به اسامى آنان و نيز نامگذارى فرزندان به اسامى‏اى مانندعبدالشمس‏ و غيره، از مصاديق شرك به شمار مى‏آيد. جلوه‏هاى همين نوع طرز تفكر، در سران طالبان نيز مشهود است.طالبان با تفسير سخت ‏گيرانه از اسلام، زندگى خصوصى و حريم شخصى‏افراد را تحت نظارت دقيق مامورين خود گرفته بود و از بلندى موى‏سر تا كوتاهى موى صورت‏ و از حمام عمومى تا تردد زن درمحيط بيرون از منزل، عموما تحت ضوابط و مقررات حكومتى آنها درآمده بود. و همچنين در مساله اعتقاد به توحيد و مبارزه بامظاهر شرك، تا آنجا شدت عمل به خرج داده كه حتى نگه‏دارى عكس‏و اسباب‏بازى كودكان در منزل را مغاير با عقايد توحيدى اسلام‏اعلام كرده است.



5) تکفیر دیگر فرق اسلامی



‏وهابیت وطالبان، با توسل به حربه تكفير، به مبارزه با تمامى مذاهب‏و فرق اسلامى غير از خود رفته و به جز خويشتن، ساير گروهها رايكسره بر باطل و حتى كافر مى‏پندارد. مكتب ديوبندى در پاكستان،جناح فكرى رقيب خود بريلوى‏ را كه حلقه ديگرى از سنيان‏حنفى مسلك است، كافر قلمداد نموده و مخالفت‏با آن را از وظايف‏ شرعى خود مى‏پنداشت; چنانكه سپاه صحابه‏ در اوان ظهورش،مبارزه با بريلويها و شيعيان را در كنار هم، از اهداف اصلى‏خود قرار داده بود; اما پس از سياسى شدن گروه مذكور، شيعيان‏به عنوان تنها دشمن اصلى براى آنها مطرح گرديد.

(سید علی موسوی)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر