هزاره (قوم)
هزارهها مردمانی زردپوست ولی فارسیزبان هستند.هزارهها در زمان حکومت شاه عباس صفوی به دین اسلام شیعی گرویدند و نابسامانیها و تبعیضهای بسیاری از افراد این قوم را به مهاجرت به دیگر نقاط دیگر جهان واداشتهاست.
هزارهها به زبان دری با گویش هزارگی صحبت میکنند و فرهنگی مشابه با دیگر اقوام فلات ایران دارند. تعدادی واژههای عربی و ترکی به این لهجه وارد شده است. واژههای ترکی و مغولی حدود ۲۰ درصد از واژگان این لهجه را تشکیل میدهد.[1] لهجه هزارگی برخی از ویژگیهای دستوری فارسی سدهٔ چهارم و پنجم هجری را در خود حفظ کردهاست.[2] در لهجهٔ هزارگی دو حرف د غلیظ و ت غلیظ نیز وجود دارد که تلفظشان نزدیک به تلفظ آن حروف در پشتو و اردو است. میزان تفاوت لهجه با فارسی معیار در لهجه جاغوری هزاره بسیار زیاد و در لهجه دایزنگی کم است.[3]
در افغانستان از گذشته به آنها ظلم بسیاری وارد شده و تاکنون ادامه دارد یکی از بدترین ظلمها به آنها کشتار و اخراج انها از مناطق سکونتشان در زمان عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان میباشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل عام شدند.[4]
درگذشتههای دور هزارهجات کنونی بنامهای زیر یاد شدهاست: به گفته (بلیو) غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آمدهاست –به قول مرحوم غبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ، نزدیک ۵۰۰ سال پیش از هزارهجات به نام «ستا گید یا» نام برده شدهاست شاهان هزارهجات قبل از اسلام به نامهای شیران بامیان از اولاده کوشانی ویفتلی و بعدآ به نامهای هزار بنده – شار و ریو شاران یاد میشدند که عمدتآ در دو نقطه تاریخی این سرزمین به نامهای (پشین) یا افشین یکاو لنگ کنونی و (سورمین) سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میرا ندند.
کنت کورت و بطلیموس مورخین عهد سکندر کبیر، فریبه جهانگرد فرانسوی، هنری فیلد کریستیاتس محقق دنمارکی و جورج راورتی، از مورخان غربی. مقدسی، مولف گمنام حدودالعالم در ۹۵۹ میلادی، ابی بکر مشهور به ابن فقیه، ابن خرداد در ۹۲۰ میلادی، ناصر خسرو بلخی از مورخین اسلامی و همچنان هیوان تسنگ راهب چینی از موجودیت غرج الشار، غرجه، غرجستان، شاران غرجستان و موجودیت هزارهها در غرجستان به کرات یاد نمودهاند.
حکمرانی شیران بامیان توسط غزنویان ساقط و بعد از آن غوریها شنسبیها – خوارزمیها در هزارهجات حکومت کردند با شکست خوارزمشاه شهر غلغله توسط لشکر چنگیزخان تخریب و به بامیان آسیب زیادی وارد گشت. اولاده چنگیزخان چندین قرن در بامیان و دیگر مناطق غرجستان حکومت کردند و بعدآ اولاده تیمور لنگ در ین ساحه تسلط یا فتند و در زمان سلطان حسین با یقرا - امیر ذوالنون ارغون از طایفه ارغون از مغلان ایلخانی ایل ترخان اولین حاکم وامیر سلسله امرای ار غونیه در هزاره جات بود وی توانست قلمرو خود را تا کابل –قندهار– سند و فراه توسعه دهد. امرای ارغونیه مردمان دادگر- دانش پرور – هنر دوست بودند و مجمو عآ از سال ۸۸۴- الی- ۹۶۴ – هجری قریب به هشتاد سال با سیاست و فراست حکومت کردند. امرای ارغونیه از جمله نیاکان مردم هزاره {یعنی هزاره هامغل خالص ان} بودهاست که در هزارهجات حکومت مستقل و دارای قلمرو وسیع را تشکیل و با درایت کامل اداره مینمودند.
مورخین عرب و خراسان هزارهجات را به نامهای غرجستان – غرج الشار – گرستان یاد کردهاند و حدود اربعه آن را از جانب غرب به هرات و باد غیس و از طرف شرق به کا بل – از سمت شمال به جوز جان و از سوی جنوب به غزنی پیوست دانستهاند. به قول ابن حقول تاریخدان عرب غرجستان کشوری بزرگی بودهاست که موسوم به مملکت غرجه یاد شدهاست. در اغلب کتب تاریخ عرب و خراسان هزارهجات به نام غرجستان یاد شده که وسعت آن خیلی از وسعت کنونی آن فراتر بود و شامل غور – بامیان وغز نی میشد.
هزارهها در سه مرحله، «زمان نادرشاه افشار، ناصرالدین شاه قاجار بعد از کشتار هزارهها توسط عبدالرحمان» به ایران مهاجرت کردهاند. رضاشاه نام این قوم مهاجر به ایران را از «هزاره» و «بربری» به خاوری تغییر داد.[5]
[ویرایش] جستارهای وابسته
ایماق
منابع:
تاریخ هزارهها - هزارستان
1.↑ خاوری، محمد جواد، امثال و حکم مردم هزاره، مشهد: نشر عرفان، ۱۳۸۰، ص۱۶.
2.↑ همان. ص ۱۷.
3.↑ همان، ص۲۰.
4.↑ دولت آبادی، بصیر احمد، شناسنامه افغانستان، تهران: نشر عرفان ، 1387 ، صفحه 35 .
5.↑ حسینزاده، بصیراحمد، 'مردم هزاره و خراسان بزرگ' در: بیبیسی فارسی، بازدید: اکتبر ۲۰۰۸.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر